آن شب قدر...

در این شب‌های پرفضیلت‌، آسمان هم مثل مادربزرگ من‌، چادرنماز ستاره‌نشانش را بر سر می‌اندازد و رو به قبله بر سجّاده‌ی ابری‌اش می‌نشیند و سر بر مهر ماه می‌گذارد و هم‌صدا با تمام فرشته‌ها تا سحر برای انسان‌ها دعا می‌کند.

مادربزرگ من هم درشب‌های قدر، بعد از هر نماز، دعاگوی تمام مردم دنیا بود و بهترین‌ها را برای همه می‌خواست.

او می‌گفت: «در شب قدر، درهای بهشت باز است و شیطان در غُل و زنجیر.»

امشب که بر سفره‌ی کرامت الهی نشسته‌ام و به آسمان چشم دوخته‌ام، زمزمه‌های مادرانه‌اش را به خاطر می‌آورم که چگونه تا صبح، شمرده و شیرین، دعا می‌کرد.
من یقین دارم امشب کنار هر پنجره‌، فرشته‌ای نشسته و بیدار است و هردعای مرا آمین‌گویان به آسمان می‌برد و با مژده‌ی اجابت برمی‌گردد.

باور کن این شاپرک‌های نقره‌ای که در اطراف ماه می‌چرخند، دعاهای من و تو و تمام انسان‌هاست.

پس بیا و همراه همه، صدایت را به فرشته‌ها بسپار تا خداوند، ظهور منجی موعود (ع) را در تقدیر امسال جهان بنویسد و بهشتی دیگر در زمین بنا کند.

آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است

یارب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است 
 
 پی نوشت:
1. حافظ شیرازی


منبع: مجله باران